نتایج جستجو برای عبارت :

در جست و جوی در زدنت دَر به دَر شدم*

دانستنت و خودت را به ندانستن زدنت بد نقره‌داغم می‌کند؛ و انگارِ همیشه، این‌ را هم می‌دانستی و چه غم از این همه که حاشیه‌نشین‌تر از همیشه، مدت‌ها حتی نامت، وردِ زبانم، بر زبانم نچرخیده  و انگار نمی‌تواند که بچرخد اصلا و چه سرّی‌ست را نمی‌دانم؛ خلافِ همیشه‌ی تو. 
لایق تو کسی نیست جز آنکسی که:
تو را انتخاب میکند نه امتحان ...تو را نگاه کند نه اینکه ببیند ...تو را حس کند نه اینکه لمست کند ...تو را بسازد نه اینکه بسوزاند ...تو را بیاراید نه اینکه بیازارد ...تو را بخنداند نه اینکه برنجاند ...تو را دوست بدارد و بدارد و بدارد ...ﺳﺎﺩﻩ ﺯﻧﺪ ﻦ ﺍﻣﺎ ﺳﺎﺩﻩ ﻋﺒﻮﺭ ﻧﻦ ﺍﺯ ﺩﻧﺎ ﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﺒﺎﺭ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﺍﺵ ﻣ ﻨ !ﺳﺎﺩﻩ ﺑﺎﺯﺮﺩ ﺍﻣﺎ ﻫﺮﺰ ﺑﺮﻧﺮﺩ ﺑﻪ ﺩﻧﺎ کسی که ﺑﻪ ﺯﺧﻢ ﺯﺩﻧﺖ ﻋﺎﺩﺕ ﺮﺩﻩ ﺣﺘ ﺍﺮ ﺷﺎﻫﺮ ﺣﺎﺗﺖ ﺭﺍ ﺩﺭ
یا رب
.
از تصویر دلخراش جیغ زدنت تو انستیتوپاستور تا بغض ترکیده ی من جلوی خانم های بخش اطلاعات، از گریه های تو, از درد پاهای کوچولوت... از بی قراری هات که گرسنه ای ولی نمیتونی شیر بخوری... از چشمای معصوم و نازت ک بی رمق منو نگاه میکنند.... از بغضی که چنگ انداخته به گلوی من ... فقط همش تو دلم میگم اگه محبت مادر به بچش انقدره که طاقت گریه هاشو نداره، اگه حد محبت مادر انقدره که بی تاب میشه، پس امامم چقدر شیعیانشو دوست داره؟ پس خدا چقدر به ما مهربونتر و دل
آرزوت چیه تو زندگی... تاحالا بهش فکر کردی؟ 
تاحالا ب این فکر کردی ک چی میخوای از زندگی 
اصلا هدفت از زندگی کردن چیه؟ 
بزار ی چیزو بهت بگم اگر تو زندگیت تلاش نکنی و ب خواسته هات نرسی مطمئن باش کسایی دیگ اینکارو می کنن و تو فقط باید بشینی نگاه کنی و حسرت بخوری، حسرت خور نباش پاشو و شروع کن زندگی جریان داره... ضربه می خوری؟.. سقوط میکنی؟... خوب پاشو از نو شروع کن
مشکلات و نبین، مشکلات برای قوی تر شدن تو اومدن ن جا زدنت 
ادامه بده... هی برو جلو... نترس... اگ
Innocent Defendant 2017
_ چه کار کنم؟
 
* عنوان نوست: محسن چاووشی می‌خواند. باید صدایش را تحریم کنم، نمی‌گذارد از این سیاهچاله بدون عارضه‌ی جانبی بیرون بیایم! باید کلهم الاجمعین ِ آهنگ‌های گوشی را بریزم در دریا شاید خاطرات کهنه هم همراهشان سَقَط شدند.
پ.ن.1 دستت مبارک است که می‌آورد به هوش / این سایه دست‌های مبارک بزن مرا / تا مرده‌ای به زنده شدن مفتخر شود..پ.ن.2 اگر از این زندان جان سالم به در بردم، دیگر بر نمی‌گردم، به خدا قسم. 
اینکه داری با یه نفر چت میکنی و طرف تند تند جوابتو میده.
بعداز چنددقیقه دیگه به همون سرعت پیامات سین نمیشن و جوابا هی کوتاه تر و خلاصه تر میشن و حتی بعضیاش هم بدون جواب میمونن.
و یکدفه وسط حرف زدنت میاد میگه وای از خواب دارم بیهوش میشم!
و این یعنی اینکه دیگه اینقد زر نزن من یکی بهتر از تورو واسه چت کردن پیدا کردم!
اگه کسی رک و پوسکنده همین جمله ی بالارو بهم بگه شاید 10دقیقه گریه کنم و سعی میکنم باهاش مثله خودش باشم ولی اینکه منو احمق فرض میکنه قلب
عصر امروز رو کنار آدم‌های واقعی گذروندم ، اون‌هایی که وسط حرف زدنت با ذوق بغلت میکنن و میگن آخ که چقدر دلم برات تنگ شده بود ، اون‌هایی که با تمام وجود ازت فقط و فقط بخاطر اینکه ۵۰کیلومتر توی راه بودی تا کنارشون باشی تشکر میکردن و میگفتن اومدن بزرگترین سورپرایز بود . اون‌هایی که موقع خداحافظی دستت رو فشار میدن و میگن خیلی مراقب خودت باش. اینا رو واقعی میگن ، نه از روی عادت ، نه از روی تکیه کلام.
امروز عصر رو جایی بودم که همه چیز واقعی بود، خند
اون روز خیلی سرد بود 
اون قدر که دور چشم هام اشک جمع شده بود 
آسمون و درخت ها رو محو می دیدم شبیه دوربینی که از فوکوس خارج شده
قلبم غمناک می زد 
آرزو می کردم کاش همونجا زمان متوقف می شد 
غم عجیب رسیدن به چیزی که قراره به زودی از دست بره 
من اون پرنده ی بی بال بودم که سقوط می کرد 
و خودشو انداخته بود روی شونه ی تو 
تو کسی بودی که روزگاری در نوجوانی عاشقانه یا شیفته دوستش داشتم و می خواستمش و در سال های بعد رفیقانه همراهش شدم 
پرواز من فقط سقوط بود
بمب یک عاشقانهفیلمی که اولین باری که شب رفتم سینما دیدمش...فیلمی که قرار بود جشنواره فجر ببینی و ندیدی و با من دیدی!بعدش تا نیاوران رفتیم و کلی چرخیدیم و گشنمون بود ولی جایی باز نبود...ساعت ۳ این حدودا برگشتیم خونه.سرد بود و دستامو گرفتی و دستامونو تو هوا رها کردیم و باد خنک اخرای پاییز رفت تو جفت دستامون...قشنگ یادمه!امشب این فیلمو دیدم باز.یاد شیرین خاطرات گذشته...!یاد اینکه چقدر دلم برات تنگ شده...
مثل حرف های چند دقیقه اخر فیلم که مرده به زنش م
آرام عادت داره هنوز از مدرسه نیومده شروع کنه به تعریف کردن تمام اتفاقات اون روز توی مدرسه فاطمه دقیقا برعکسه بهش میگم تعریف کن تو  مدرسه امروز چیکارا کردی میگه اتفاق خاصی نیفتاد.خودمم همین طوری بودم . بهش میگم همون اتفاقات الکی رو مثل آرام تعریف کن برای من جذابه ولی آخرش هم چیزی نمیگه:(
 
-یه عده ای هستن تو خانواده یا دوستان و آشنایان که بودن باهاشون اذیتت میکنه.اتفاقا زیااد هم هستن دوروبرمون.اینا اینطورین که کنارشون مدام باید حواست به خودت
سلام دخترم
خوبی؟ من قرار نبود انقدر دیر به دیر برات بنویسم قرار بود از همه چی و همه‌ کاری برات بنویسم اما ببخش که بابات همیشه تو نوشتن لنگ می‌زد. این روزهای هفت ماهگیتم تموم شده و دلبریات تمومی نداره. هر کار جدیدی که می‌کنی من و مامانت از شدت ذوق فقط بغلت می‌کنیم و می‌چلونیمت :)
این روزها شدید درگیر کارم بابا. یادم بیاد یا نیاد این روزها شدیدترین و سخت‌ترین روزای کاری تا الانمو دارم می‌گذرونم نمی‌دونم بعدها که می‌خونی اینارو عمو شانجانی
سلام دخترم
خوبی؟ من قرار نبود انقدر دیر به دیر برات بنویسم قرار بود از همه چی و همه‌ کاری برات بنویسم اما ببخش که بابات همیشه تو نوشتن لنگ می‌زد. این روزهای هفت ماهگیتم تموم شده و دلبریات تمومی نداره. هر کار جدیدی که می‌کنی من و مامانت از شدت ذوق فقط بغلت می‌کنیم و می‌چلونیمت :)
این روزها شدید درگیر کارم بابا. یادم بیاد یا نیاد این روزها شدیدترین و سخت‌ترین روزای کاری تا الانمو دارم می‌گذرونم نمی‌دونم بعدها که می‌خونی اینارو عمو شانجانی
معمولا وقتهایی که بزرگتر میشوم، می نویسم.
 
یعنی وقتی دردی به جانم بنشیند یا سردرگم و بلاتکلیف بمانم یا حس کنم بیشتر از ظرفیتم با چیزی مواجه شده ام، اضافیِ آن اتفاق را که در دلم جا نمی شود روی کاغذ میریزم...
 
در این مدت که کنارت بودم حس عجیب و تازه ای را تجربه کرده ام که هنوزم هم برایم مثل یک خوابِ باورنکردنی باقی مانده...
 
غرق شدن.
 
بله. من بارها غرق شدن را با تو تجربه کرده ام.
 
آنهم بدون اینکه در عمرم استخر یا دریا یا حتی وان حمام را از نزدیک دی
هی آقا
پروپوزااو دادیم رفت دیروز، البته شاید من تا اینو پست کنم بشه پریروز...
من هروقت هیجان‌زده میشم می‌رینم! دارم چت می‌کنماا کسیم باهام کاری نداره، یهو‌ همچین وحشی میشم از خودم عکس‌العملای عجیب اندر غریب نشون میدم که همه مشکوک میشن! اخر شبی همچین ادایی پیادع کردم و‌ ۵ دقه تمام خنده عصبی رفتم هار هار سرخ و سفید شدم که مامانم برگشت گفت سینماگردی و بلوارگردی و اینا نداریم دیگه، تموم شد :( خو یاوااش مادر من! بدیش اینه دیگهه وقتی همه چی رو به
کرم_ worm_زرد و پلاستیکی رو کوک میکنم‌...
و میذارم رومیز ...جیر جیر کنان میره صاف میشه و جمع میشه تا میرسه به رومیزی و بعدش درجا میچرخه ...
داداش میگه گمونم تا دو سال دیگه بیشتر ایران نباشم...ینی نباشیم!
میگم پس تصمیمتونو گرفتین !میگه آره ...
میگم منم واسه بچه ات از این اسباب بازیا پست میکنم!
تموم تصورش از عمه !میشه یه کرم زرد که روی زمین میلوله ...!
بغض ‌‌‌...
میگه مگه تو نمیخواستی بری؟
میگم ایران!تمدن اسلامی؟ ...بازگشت به دوران اوج ؟علوم انسانی بومی؟
ف
یک: که انگار روحمو لمس می‌کنه. دست می‌بره به پیچیده‌ترین قسمتای شخصیت و مغزم و اونا رو می‌فهمه. بغل می‌کنه. لمس می‌کنه. ادامه می‌ده به دیدن اونا. که کی می‌تونه اینقدر قسمتای مختلف مغز یه نفرو ببینه و بفهمه؟ کی می‌تونه اینقدر به آدم نزدیک شه که مرزای شخصیتاتون برداشته شه و از یه جایی به بعد ندونی این واقعا تویی یا اون؟
 
دو: می‌دونی؟ تو قلبِ منی که چارصد، پونصد کیلومتر دورتر از سینه‌م داره راه می‌ره. نفس می‌کشه. ادامه می‌ده. که جفتمون لا
اینکه دنیا صفر و یک نیست٬ سیاه و سفید نیست سختش می کنه. اگه سیاه و سفید بود یا آدما رو سفت می چسبیدی و نگهشون می داشتی یا می نداختی دور و فرار می کردی. 
اینکه هر چیزی خاکستریه باعث میشه یه وقتایی سیاهیاش رو ببینی و یه وقتایی سفیدیاش... باعث میشه یه دقیقه ببخشیش و دقیقه ی بعد نبخشیش. باعث میشه یک لحظه دوستش داشته باشی و یاد چیز خوبی ازش بیفتی٬ اما دقیقه ی بعد با خودت هزار بار تکرار کنی که چرا نباید هیچ چیزی رو ادامه داد...
آدما خاکستری ن و دوست دارن
دانلود آهنگ علی ابراهیمی دینامیت
هم اکنون شنونده موزیک جدید و فوق العاده ی * دینامیت * با صدای زیبای هنرمند محبوب و مشهور , علی ابراهیمی باشید.
دانلود آهنگ علی ابراهیمی به همراه متن, پخش آنلاین و بهترین کیفیت (کیفیت اصلی) از رسانه مدیاک
Download new song by Ali Ebrahimi called Dinamit With online playback , text and the best quality in mediac
متن اهنگ علی ابراهیمی به نام دینامیت
آخ برم قربون چشماتمن فدایه دور سرتمن حواسم بهتههیچکی نیاد دور ورتمیگی لطفا به کسی نگو دلت گیر منهاخ بمیرم واسه
انقدر از فضای مجازی دورم که حتی بعضی پیام‌های تلگرام رو با یک هفته تاخیر می‌بینم، برخی تگ‌های استوری‌ها رو فقط در حد یک نوتیف از اینستاگرام می‌بینم و فقط روزی هزار بار ایمیلم رو رفرش می‌کنم تا از آخرین ایرادهای وارده اساتید به پایان‌نامه مطلع باشم! به روزهای دفاع نزدیک می‌شویم! :) دوستم می‌پرسید بعد از دفاع برنامه‌ات چیه؟ گفتم: خواب!
دوست داشتید در جلسه دفاعم باشید بگید! گرچه خودم اصلا دوست ندارم در جلسه دفاع خودم باشم چه رسد یه سایرین
دختر عزیزم
همیشه دوستت داشته و دارم و عاشقت هستم
دلم میخواد این متن همیشه یادت بمونه .
جایی که باید ببخشی راحت ببخش ...
گذشت کنی
دیگران رو به حال خودشون بگذاری
بزرگمنش باشی نه متکبر 
کم مقدار نباشی ولی ارزشمند
تحصیل کرده ای با اخلاق
متفاوت با خیلی ها
دوست داشتنی تر
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
 عزیزم ...
         وقتى می شود دقایق عمرت را با آدم هاى خوب بگذرانى، چرا باید لحظه هایت را صرف آدم هایى کنى که با دل هاى کوچکشان مدام درگیر حسادت ها و کینه ورزى هاى
تنها واقعیت موجود زندگی، نیستی ست. نه آن نیستی که به معنای مرگ است، بلکه عدمی ست شیرین و آرامش بخش. خودت را در کهکشان خیال ها رها می کنی و پرواز می کنی. رها می شوی، رهایِ رها. منظورم از نیستی و عدم هم همین است. آزادی که هیچ کس نمی تواند آن را از تو بگیرد، سکوتی که هیچ کس نمی تواند آن را بشکند. تصورش را می کنی؟ این همان عدم و نیستی است. آرامشی که همه در پی اش هستند و آن را در مادیات می جویند، غافل از اینکه این آرامش در نیستی ست، در وجودت است. آری، گوهر
درد هر جورش که باشه باعث می شه دائم احساس مظلومیت کنی، لحن حرف زدنت عوض میشه و یجوری جمله هاتو آروم و کشدار میگی که طرف مقابلت بگه خب چه مرگته؟ حالا این درد می تونه از زخم شدن پشت مچ پا باشه یا از معده ای که ورم کرده و انگار یه نفر باهاش گره ی ملوانی زده یا هر چیز دیگه ای... دردی که تمام روز درگیرش بودم و انگار امروز برایم باید پر مشغله میشد. از کلاس صبح بگیر تا ظهر که با خواهری کلی گشت زدیم و عصری که سر به منزل دوستم زدیم و شبی که با جیغ و داد های دو
امروز از ساعت هشت در حال تقلا کردن برای بیدار شدن بودم. اما مگه میشد حتی نمیتونستم چشمامو باز کنم. مهام مثل همیشه سعی داشت بلندم کنه اما نتونستم تا همین نیم ساعت پیش. به نظرت اگه همیشه اینجوری باشم اتفاق خجسته ای برام میفته :/ هیچی نمیشم. اما واقعا کنترلی نداشتم نمیدونم باورم میکنی یا نه من میدونم عقبم میدونم باید کلی کار کنم میدونم همرو میدونم که برای فلسفه باید روی همه چیم کار کنم و کار زیاد دارمو فقط یکی دو تا نیست اما بازم میگم من نمیخواستم
چقدر دلم برایت تنگ است. و چقدر تو در نبودنت قهرمانى. و چقدر خوب قدرت نمایى مى کنى در بى توجهیت. و چقدر من هنوز احمقم در عاشق شدن به انسان هاى قدرتمند در بى توجهى به من. و چقدر همه چیز بى معنى اما سرشار از شور زندگیست. چقدر دوستت دارم و چقدر خوشحالم که با تو زندگى نمى کنم. که قرار نیست جنونت را تحمل کنم که قرار نیست تنها گذاشتن هایم را درد بکشم که قرار نیست بى پرده حرف زدنت خفه کند گلویم را از اضطراب که ترسهایت مهمتر باشند از باهم بودن. زخمهایت را دو
دانلود آهنگ جدید باران به نام پرسه
Download New Song By Baran Called Parse On 
دانلود آهنگ جدید باران به نام پرسه
دانلود 320
دانلود 128دیدگاهنظر شما درباره این مطلب چیست؟ارسال نظر
متن آهنگ باران به نام پرسه
پرسه تو کوچه تو حال و هواتمنو بغض شبو تو و جا زدنتدوباره توهم اون تب نفساتبی‌ هوا میریزه دلم کسی‌ مثل تو صدام بزنهیه حسو یه حال عجیب میگن که جهان تو دست منعشق من همش صدات میپیچه تو گوشمتورو سردم که میشه میپوشمعطر تو پر میشه تو آغوشمبه خدا عشق من همش صدات میپی
نفس راحت رسول، حسنرازدارِ دل بتول حسنمات از رحمتت عقول، حسنپایه ی اصلیِ اصول، حسنگُل خوشبوی خانه ی زهرابرکت آشیانه ی زهراای که دریایی از کرم داریحُسن ها را همه رقم داریدر دل نوکران، حرم داریسینه چاکانی از عجم داریأحسنُ الخُلق، نور لَم یَزَلیدوست دارم تو را شبیه علیاز خودی های خود بلا دیدیلطف کردی ولی جفا دیدیهرچه دیدی از آشنا دیدینیش زهر، از نوک عصا دیدیمن بمیرم، سرت چه آورده؟!ران پایت چرا ورم کرده؟!گریه در زیر آفتاب نکنبعد از این، یاری ا
گوش کن، دور ترین مرغ جهان می‌خواند
شب سلیس است، و یکدست، و باز
شمعدانی‌ها
و صدادارترین شاخه فصل،‌ماه را می‌شنوند
پلکان جلو ساختمان،
در فانوس به دست
و در اسراف نسیم،
گوش کن، جاده صدا می‌زند از دور قدم‌های ترا
چشم تو زینت تاریکی نیست
پلک‌ها را بتکان، کفش به پا کن، و بیا
و یا تا جایی، که پر ماه به انگشت تو هشدار دهد
و زمان روی کلوخی بنشنید با تو
و مزامیر شب اندام ترا، مثل یک قطعه آواز به خود جذب کنند
پارسایی است در آنجا که ترا خواهد گفت:
بهتری
یکشنبه 21 بهمن1397
امروز وقت واکسن چهار ماهگی تو بود،بابا رفت سر کار تا ساعت ده بعدش مرخصی گرفت بدو بدو اومد خونه و تو رو بغل کرد و رفتیم بهداشت،بابا سعی میکرد سمتی بره که آفتاب باشه و خدای نکرده سردت نشه و کلی ذوق میکرد و تو رو میبرد،منم ازپشت ذوق شما دوتا رو داشتم و تند تند میومدم،ولی طبق معمول بابات ده قدم از من جلوتر بود و من باید میدویدم...
خلاصه رسیدیم بهداشت و کمی شلوغ بود و بابات حواصش بود که نوبت ما حفظ بشه،تو رو بردیم داخل،وزنت کردن شده ب
امروزه قدرت اگاهی بیشتری داریم اما فهم کمتر 
امروزه خانه های مجلل و درامد بیشتر داریم اما استفاده نادرست می کنیم 
امروزه پیشرفت علمی و اقتصادی بیشتری داریم اما اگاهی کمتر 
دیروز عید بزرگ مسلمین عید قربان بود تمام کشتارگاه ها مملو از خیرین و مردم نیک همیشه در صحنه , چندین خیر با علامت و نشان معتبر که گرداننده ی مردانی بزرگ با چهره هایی شاخص و فهیم را از نزدیک تجربه کردم . 
مردانی نیرومند و قوی با میراث بزرگ و منبع درامد بالا که سالهاست پشت
امروزه قدرت اگاهی بیشتری داریم اما فهم کمتر 
امروزه خانه های مجلل و درامد بیشتر داریم اما استفاده نادرست می کنیم 
امروزه پیشرفت علمی و اقتصادی بیشتری داریم اما اگاهی کمتر 
دیروز عید بزرگ مسلمین عید قربان بود تمام کشتارگاه ها مملو از خیرین و مردم نیک همیشه در صحنه , چندین خیریه با علامت و نشان معتبر که گرداننده ی مردانی بزرگ و خیر با چهره هایی شاخص و فهیم را از نزدیک تجربه کردم . 
مردانی نیرومند و قوی با میراث بزرگ و منبع درامد بالا که ساله
من و تو مثل همیم خوف میکنن میبیننمونواسمون غلاف بلوف میکنن
رپ کنا منو خیلی دوست ندارنمثل تو که خیابونا جلوت جفت میکنن
بچه ی سینه باتوم و ترساشو
صاف گذاشت تو کمر نامرداجنده بازنده ها رفیق همنتنهایی مبارک برنده ها تنهان
 
داداشت دنیا رو جر میدهلخت تر از جیبش حنجرشه سفت وایساده واسه جنگتو میدونی یه دیوار که خودتی پنجرش حیف
 
زمستون هنوز از ترس لی لی میکرد وقتی بهار تنتو نفله میکرداز پشت زدتت الان نه تو کودکی اسلحه اش گلوله رو گریه میکرد
کردن ت
با موهای ژولیده ام در خلیج باطلاق شده پهلو گرفتم ، دستمال کاغذی های چروک کف اتاق در فضای عمیقا سیاه شناورند و ظاهر جذابی ندارم چون ذهنم جریحه دار است.
حراف های حرف مفت این همه همهمه نتیجیش پیاده روی عصبی من شد تو شب ، میدانم مزه سیگار در دهان چه طعمی دارد ، متحمل درد چون متغیرم ، با حرف زدنت باعث سریعتر و یا اشتباه تصمیم گرفتنم میشی پس ساکت ، شب نمیخوابم ، چشمام رو میبندم تا صبح فکر میکنم با کلمات معرق زیر بغل پژمرده زبان ، اگر میدانستم هزینه ه
با موهای ژولیده ام در خلیج باطلاق شده پهلو گرفتم ، دستمال کاغذی های چروک کف اتاق در فضای عمیقا سیاه شناورند و ظاهر جذابی ندارم چون ذهنم جریحه دار است.
حراف های حرف مفت این همه همهمه نتیجیش پیاده روی عصبی من شد تو شب ، میدانم مزه سیگار در دهان چه طعمی دارد ، متحمل درد چون متغیرم ، با حرف زدنت باعث سریعتر و یا اشتباه تصمیم گرفتنم میشی پس ساکت ، شب نمیخوابم ، چشمام رو میبندم تا صبح فکر میکنم با کلمات معرق زیر بغل پژمرده زبان ، اگر میدانستم هزینه ه
بعد این دو هفته ...
دیگه باید با کاردک از رو زمین جمع شم...
خواب تا ساعت ۱۰ و بعدش تقریبا یللی تللی و ول گردی تو خونه...
تلویزیون وgameو رمان....
نه که رمان خوندن بد باشه ها...ولی عجیب دیگه حالم داره از خودم بهم میخوره!
دیروز با داداش رفتیم دور دور...خبابونای اصلی شهر خاااک مرده پاشیده بودن!
با اینکه راحت ترین رانندگی عمرم بود و پشه تو خیابون پر نمیزد چه برسه به عابر ولی به شدت دلم گرفت...دوستم زنگ‌زده ...میگم حالم خوش نیس...میگه مشخصه!میگم از کجا...میگه از
بسم رب الشهدا
.
#قسمت_یازدهم
.
پیاده راه افتادم سمت مترو 
نه دلم ماشین می خواست نه چیزی 
نمی خواستم با ماشینی که بابا خریده بود برم دانشگاه 
دلم می خواست یه بارم شده تو عمرم مثل آدمای معمولی باشم
خسته شده بودم از توجه بقیه برای پول بابا
زنگ زدم مژده
_کی میای دانشگاه
خمیازه ای کشید
_دیوونه ای دختر ساعت شیش و نیمه 
کلاسمون ساعت ۹ بودهااا 
_یعنی نمیای بریم
_کجایی الان
_من ... من تو خیابونم
_آخه این وقت کله صبح 
_باشه ببخشید بیدارت کردم
_باشه بابا ناز ن
 
همه چیز به نگاه بستگی دارد..‌.
اولین بار که تو را دیدم یک آدم کاملا معمولی بودی که چند شب بی‌خوابی کشیده بود ولی با حوصله همه چیز را توضیح می داد!
در نگاه من معمولی بودی. خیلی معمولی!
بعد از آن هربار قرار بود با تو حرف بزنم ضربان قلبم بالا می‌رفت، انگار که کل مسیر را دویده باشم. کلمه‌ها را فراموش می‌کردم، هوای اتاق برای نفس کشیدن کم میامد و اصلا نمی‌فهمیدم چرا انقدر سخت بود همه‌چیز...
تو یک معمولیِ محترم بودی. با قیافه عادی، عینک و کت شلوار ک
برای تو، و همه آن‌ها که تویی خواهند بود؛
هرچند بعید به نظر می‌رسد.


 

در شرایطی به سر می‌برم که با بندبند وجودم
وجدان می‌کنم معنای زندگی در گرو طول، عرض، عقلانی بودن و یا مفید بودن آن نیست.
هر تلاشی که برای افزایش دادن عیار معنای زندگی داشته‌ام با شکست مطلق مواجه شده.
حالا من، و بسیاری از کسانی که می‎‌شناسم، تا حد قابل توجهی در شلاب پوچی فرو رفته‌ایم.
سنگینی گل و لایی که اطراف بدنمان را گرفته راه رفتن را اگرچه هنوز غیرممکن نکرده
ولی مسیر
توی پست "الکی" درباره کراشم و اتفاقایی که افتاد گفتم، این پست حکم کامل کننده ی اون رو داره. 
اگه خونده باشید  اون پست رو یادتون هست که گفته بودم ریه اش عفونت کرده و تا هفته ی اول اسفند نمیبینمش،شنبه که نیومد کلاس،یکشنبه که من نرفتم کلاس اون رفته بود،دوشنبه که من رفتم اون نبود، تا دیروز که هم من بودم و هم اون.اولش قصد نداشتم برم جلو و شروع کنم حرف بزنم ولی هی دوستان گفتن برو دیگه چرا نمیری بگی مگه منتظر نبودی؟! انقد هی گفتن و گفتن که من راضی شدم.د
دیشب، دو ساعت بعد از پست قبلی. میانه‌ی یک مکالمه بودم درباره‌ی تغییر و مرگ. از همیشه سهمگین‌تر بود. انگار نیروهای پلیدی از درونم سر بلند می‌کنند، بی‌اختیار من پخش می‌شوند و همه‌ی وجودم را می‌گیرند. ریه‌هایم را می‌بندند، توی چشم‌ها و سرم را پر می‌کنند. مغزم می‌ترسد و اخطار می‌دهد. می‌گوید که داری می‌میری. من نمی‌ترسم. می‌دانم که ذهنم دارد اشتباه می‌کند. دقیقا همان لحظه‌ی رویارویی با جان‌پیچ است. همان لحظه‌ی دیدار با دیوانه‌ساز.
قسمت اول را بخوان https://t.me/peyk_dastan/14991
قسمت 66
صدای هق هق ام که بلند شد، حامد نفسش را با کلافگی بیرون فرستاد.
- بسه لیلی. نیومدی این جا که بشینی گریه کنی. یه کم فکر کن ببین ممکنه کجا رفته باشه. اون که با تو خیلی صمیمی بود پس چرا این رو بهت نگفته؟
اشک هایم را با گوشه ی شالم پاک کردم.
با دلخوری گفتم: یعنی تو فکر می کنی من دروغ میگم؟
با کلافگی کنارم نشست.
- بسه لیلی. لطفا شروع نکن. به اندازه ی کافی اعصابم به هم ریخته هست تو دیگه بدترش نکن.
حامد راست می گفت بای
از طرف افسر گردان والتر نامه ای به دستشان رسید که در آن نوشته بود والتر در یکی ازعملیات های کورسلت با اصابت یک گلوله کشته شده است. همان روز نامه ی دیگری از خود والتر به دست ریلا رسید. ریلا پیش از باز کردن نامه به دره ی رنگین کمان دوید و جایی  که برای آخرین بار با والتر حرف زده بود ، نشست و گرم خواندن شد. خواندن نامه ای بعد از مرگ نویسنده اش حس و حال عجیبی داشت. نخستین بار بود که ریلا احساس می کرد والتر باآن روح بزرگ و عقاید با شکوهش هنوز زنده است و
دانلود آهنگ جدید شاهین نجفی |بشمار+پخش آنلاین+متن
♬♪♪♫♪♬Download New Music Shahin Najafi – Beshmar
 
 
برای دانلود آهنگ شاهین نجفی بنام بشمار به ادامه مطلب مراجعه فرمایید
 
♬♪♪♫♪♬
 متن آهنگ جدید شاهین نجفی به نام بشمار :
♬♪♪♫♪♬
شعر درمون نیست دردیه معجون ازغم و خشم و جنون معدوماونکه میبازه سر و تو هنر پسمعلومه محصول فاسد مزرعه حاصلکار یه مشت فاسد مقصود کومشکوک مسئول معشوق مشتری موردیمصرفی دولت مقروض ملت مغضوبکاسب حرمت داره اونکهمی‌دوشتت فرضش ای
وقت تنگ‌ است و با این همه تنگ‌دستی، زندگی هم تمام قد خِنگ به نظر می‌رسد. زندگی آن قدرها نمی‌فهمد که بیست و چهار ساعت شبانه‌روز برای یک زندگی شرافتمندانه و خردمندانه کم است. باید از همه چیز بزنی تا مثلا آخر سگ دو زدنت یک تکه نان جلویت باشد و یک تکه استخوان جلوی دیگران نباشی. نه وقتی برای خواندن و نه وقتی برای نوشتن. همان دو فعلی که در ابتدای زندگی همه برایشان دست و پا می‌شکستند، اما اینگار آن هم از برای حساب و کتاب و پول و زندگی ورشکسته بوده ا
دانلود آهنگ جدید شاهین نجفی|بشمار+پخش آنلاین+متن
♬♪♪♫♪♬Download New Music Shahin Najafi – Beshmar+Text
 
برای دانلود آهنگ شاهین نجفی بنام بشمار به ادامه مطلب مراجعه فرمایید
 متن آهنگ جدید شاهین نجفی به نام بشمار :
♬♪♪♫♪♬
شعر درمون نیست دردیه معجون ازغم و خشم و جنون معدوماونکه میبازه سر و تو هنر پسمعلومه محصول فاسد مزرعه حاصلکار یه مشت فاسد مقصود کومشکوک مسئول معشوق مشتری موردیمصرفی دولت مقروض ملت مغضوبکاسب حرمت داره اونکهمی‌دوشتت فرضش این که گاویگف
داره نوشته هام دیر به دیر میشه!
معمولا دو تا موضوع هست که ادم کم مینویسه یا حالش اونقد بده که لال میشه یا حالش خوبه و سرش شلوغه !
برا من مورد دومه!
البته من وقتی  حالم خیلیییی خوب باشه هم با نوشتن خودمو خالی میکنم :)
حالا بگذریم!
اون اویل که اومده بودم تهران و به تمام اون ارزو های کودیکم رسیده بودم(حالا یکی دوتاش هنوزم مونده ها ،از اونا بگذریم) یه حس بدی داشتم!این حس اینجوری بود که انگار واسه هیچی در تلاش نیستم مثله یه قایق ولو که به هر جهتی میره!
ب
سلام رفیقم!
میدونم الان کرک و پرات ریخته(با اینکه هنوز انقد بچه مثبتی که ازین اصطلاحات سر در نمیاری)این نامه چی چی میگه؟ولی بهتره باور کنی،من خودتم از ده سال آینده،برای اینکه باور کنی یادآوری کنم که سال اول که بودی معلمت بهت یه شوکولات داد و گفت جایی بخورید که کسی نبینه،و تو توی این مسابقه تقلب کردی و به کسی هم نگفتی.یه خط‌کش طرح تمساح هم جایزه گرفتی.
کاش یکمی برای این حرفا بزرگتر بودی چون فکر نمیکنم این حرفایی که میخوام بهت بزنم رو درک کنی.
ب
اینجا سریونگ میخواست هویت واقعیش رو به سونگ یو بگه اما نشد . البته خودش هم نمیخواست . انگار از واکنش سونگ یو میترسید . 

سریونگ و سونگ یو با قلمو و آب رودخانه روی سنگ ها شعر مینویسند .
خب فکر کنم اینجا اولین بو.سه ی زوج سریاله که متاسفانه بنده سانسورش کردم
بریم سراغ پرنسس و همسرش جونگ که هنوز نتونسته توی قلب پرنسس جا باز کنه . اولین تولد پرنسس بعد از ازدواج اوناست و جونگ قصد داره با دادن حلقه هایی که مادرش نگه داشته تا به عروسش بده ، پرنسس رو غافل
دانلود آهنگ جدید مهراب به نام جرات حقیقت
دسته بندی : دانلود آهنگ جدید تاریخ : یکشنبه ۱۷ فروردین ۱۳۹۹
 
 
 
دانلود آهنگ جدید مهراب به نام جرات حقیقت با لینک مستقیم
Download New Song By Mehrab Called Jorat Haghighat With The Quality Of 128 And 320
دانلود آهنگ مهراب جرات حقیقت
در این ساعت از سایت من دانلود کنید با دو کیفیت mp3 که جدیدترین و آخرین اهنگ پرطرفدار منتشر شده با صدای مهراب است. ابتدا با پخش آنلاین موزیک را کامل گوش کنید و چنانچه دوست داشتید خیلی آسان به صورت رای
دانلود آهنگ جدید علی سورنا | مهران با لینک مستقیم  +متن +پخش آنلاین
Danload Ahang Ali sorena -Mehran
♬♪♪♫♪♬Download new music From Ali Sorena | Mehran+Text+Best Quality

برای دانلود آهنگ مهران علی سورنا  لطفا به ادامه مطلب مراجعه فرمایید:
پخش آنلاین آهنگ مهران علی سورنا:
 
مرورگر شما از Player ساپورت نمی کنددانلود آهنگ

 
:برای دانلود با کیفیت مطلوبتان روی لینک های زیر کلیک کنید
 
کیفیت متوسط :
کیفیت عالی :  
متن آهنگ مهران علی سورنا :
♬♪♪♫♪♬
من و تو مثل همیم خوف میکنن میبیننمون
واس
دانلود آهنگ جدیدعلی سورنا مهران + متن + پخش آنلاین
Danload Ahang Jadid Ali sorena - Mehran
♬♪♪♫♪♬Download new music BY Ali Sorena Called Mehran+Text

متن آهنگ جدید مهران از علی سورنا:
من و تو مثل همیم خوف می کنن می بیننمون  ♬♪♪♬   واسمون غلاف بلوف می کنن
رپ کنا منو خیلی دوست ندارن    ♬♪♪♬    مثلِ تو که خیابونا جلوت جفت می کنن
برای دانلود آهنگ مهران علی سورنا  لطفا به ادامه مطلب مراجعه فرمایید:
پخش آنلاین آهنگ مهران از علی سورنا:
مرورگر شما از Player ساپورت نمی کند
دانلود آهنگ
دانلود آهنگ علی سورنا بنام مهران + متن + پخش آنلاین
Danload Ahang Ali sorena - Mehran
♬♪♪♫♪♬Download new music BY Ali Sorena | Mehran+Text

متن آهنگ مهران سورنا:
من و تو مثل همیم خوف میکنن میبیننمون   ♬♪♪♬   واسمون غلاف بلوف میکنن
رپ کنا منو خیلی دوست ندارن    ♬♪♪♬    مثلِ تو که خیابونا جلوت جفت میکنن
برای دانلود آهنگ مهران علی سورنا  لطفا به ادامه مطلب مراجعه فرمایید:
پخش آنلاین آهنگ مهران علی سورنا:
مرورگر شما از Player ساپورت نمی کنددانلود آهنگ

 
:برای دانلود با کیفی
‍ ‍ ‍ درود همراهان گرامی#نقد_شعر #انجمن_ادبی_شعر_باران #مدیریت_برنامه ؛#بانو_مریم_راد #مورخ:۹۸/۱۰/۱یکشنبه#ساعت_شروع :(۲۱:۳۰)♋️☯♋️☯♋️☯‍ ‍ تو در ادامه ی این خوابهای سریالیدر عاشقانه ترین بوسه های جنجالیکه در برهنه ترین جنگ بوسه و گردنکه پشت گریه ی شبهاهمیشه می نالیو سرفه های پر از خلت و دود سیگارتو چشم خون و پر از التهاب مشروبمیواشکی بدوی در شمال آغوششدروغکی بنویسی:_ محمدم خوبمشبیه جراحی بر جنازه ی پسرشکه قاتلش شده ای در کمال بی رحمیبه حس
دِ ببار دیگه عزیزم ! حیف نیست ابر به این سفیدی هستی و نمیباری ؟ ببار و شادی هامو ببر . غم رو تازه کن . زمستونو دوباره به یادم بیار ...تنها چیزی که واسم بهار رو متعادل میکنه بارونه ! زمستون دوباره اومد و  رفت و من مثل همیشه تو حسرت این که ای کاش بازم ادامه  داشت موندم :( چقدر اون شب که برف میبارید و پنجره رو تا ته باز کردم و یه گوشه کز کردم تا گیج خواب بشم کیف داد  :) چقدر بغض کردن و دل گرفتگی هام تو بالاپشت بوم حال میداد . چقدر بیشتر به مرگ فکر کردم . چقد
دِ ببار دیگه عزیزم ! حیف نیست ابر به این قشنگی هستی و نمیباری ؟ ببار و شادی هامو ببر . غم رو تازه کن . زمستونو دوباره به یادم بیار ...تنها چیزی که واسم بهار رو متعادل میکنه بارونه ! زمستون دوباره اومد و  رفت و من مثل همیشه تو حسرت این که ای کاش بازم ادامه  داشت موندم :( چقدر اون شب که برف میبارید و پنجره رو تا ته باز کردم و یه گوشه کز کردم تا گیج خواب بشم کیف داد  :) چقدر بغض کردن و دل گرفتگی هام تو بالاپشت بوم حال میداد . چقدر بیشتر به مرگ فکر کردم . چقد
رندال وود / کارمینه دولوکا
بیژن اشتری
به دیکتاتورهای پیش از خودت نگاهی بینداز. شک نکن آن‌ها هم از یک خودآموز برای رسیدن به اوج قدرت استفاده کرده‌اند. چرا تو استفاده نکنی؟ لابد می‌پرسی مگر چنین خودآموزی وجود دارد؟ در جوابت می‌گوییم بله، واقعاً وجود دارد. این کتاب راهنما را بخوان. قول می‌دهیم اگر دستورالعمل‌هایش را خوب بفهمی و خوب اجرا کنی، تو هم طعم شیرین قدرت مطلقه را خواهی چشید.
خودآموز دیکتاتورها از جنس و سنخِ کتاب شهریار ماکیاوللی و
سخته بعد 15 سال یهو دیگه نداشته باشیش... سخته توی 20 سالگی چیزیو که از خودت برات عزیزتره از دست بدی... واسه چی؟؟ بخاطر یه ماست؟؟
چند ساله هیچکدوممون ماست نمیخوریم
سخته مامانت وقتی ماست ببینه بزنه زیر گریه و خودتم حالت بد بشه ولی با این حال سعی کنی حال مادرتو خوب کنی...
سخته نتونی حقتو بگیری و یکی راست راست بچرخه تو شهر (با خودم میگم شاید عذاب وجدان داره، تو از کجا میدونی؟؟) با این افکار آروم میگیرم...
امشب نشسته بودم رو به روی کیک که دو تا شمع روش بود(
دلم هوس یک غذای درست و حسابی را کرده است. غذای درست و حسابی یعنی چیکن استراگانوف با پلو و سیب زمینی سرخ کرده. فکر کنم پلو جدای چیکن استراگانوف است برای همین او را (بله او، چون پلو یک شخصیت مهم و اصیل است.) جدا گفتم، البته فکر کنم سیب زمینی سرخ کرده روی همان چیکن استراگانوف است ولی خب چون عقلم نمیکشید جدا گفتم. من بیشتر اوقات عقلم نمیکشد. به جز چند دقیقه پیش که پدرم گوگل کرُم مشکی اش را نشان داد و گفت این را سفید کن و من در دو ثانیه سفیدش کردم و ذوق
بسم الله الرحمن الرحیم
 
سلام و عزاداری هاتون قبول درگاه حق باشه ان شاالله. 
 
یکی از دستاوردهای بزرگ من در یکی دوسال اخیر، توانایی ابراز نیاز بوده. به زبون ساده تر قدرت حرف زدن!
قبل تر من وقت هایی که انتظار یا توقعی داشتم، وقتی از چیزی ناراحت می شدم یا دوستش نداشتم، یا برای ابراز خواسته هام و حتی در برابر خواسته ها و خواهش های بقیه که انجام دادنشون برام سخت بود ... فقط سکوت می کردم. 
بلد نبودم حرفی بزنم که توش بویی از مخالفت، نارضایتی، ناراحتی
مدافع تیم فوتبال استقلال گفت:در جلسه فنی قبل از دربی شفر گفت چه کسی پنالتی می زند که اسماعیلی دستش را بلند کرد و قرار شد او ضربه را بزند اما سرمربی تیم بعد از بازی این موضوع را نگفت.

 
بخش استقلال مجله خبری ورزشی اسپورت‌استار
 
به گزارش خبرگزاری فارس، حضور بازیکنان تازه وارد در تیمی مثل استقلال سختی های خاص خود را دارد به خصوص اینکه یک بازیکن جایگزین یک ملی پوش شده باشد. محمد دانشگر در فصلی که گذشت این شرایط را تجربه کرد. او روزهای سختی را در
میدونین دوستان و رفقا
اگه بخواین به کل فلسفه زندگی و مخلوقات، به صورت جاجمنتال نگاه کنین،
میبینین که آدمها اغلب میخوان اون چیزی رو به دست بیارن که ندارن.
داشتم چند روز قبل به دوستم میگفتم
که از بچگی برای ما مو رنگ کردن و ارایش کردن عادی بود (مادر ما ارایشگر بود ولی خب خیلی پرافشنال کار نمیکرد، ولی خیلی عروس تحویل داده به جامعه، اغلب هم ساده ارایششون کرده و ازون عروسای ترسناک سه سطل رنگ رو صورت نبودن، مثل خارجیا بودن)
در نتیجه من و خواهرم توی ا
 
مرد و درد
 
متن زیر سیری است واقعی بر اساس زندگی طلبه شهید ابوالقاسم بزاز از شاگردان برجسته و ممتاز حضرت آایت الله مشکینی که برای سن جوان و نوجوان تهیه و تدوین شده است.                                سیدحمید مشتاقی نیا 6/7/83
 
 
2
از در دیوار شهر فریاد بر می خاست. همهمه ای در کوچه ها و خیابان ها، شنیده می شد. قم آبستن فاجعه ای خونین بود. چهارراه بیمارستان (شهدا)، مقابل کلانتری مملو از جمعیت بود. جمعیتی خشمگین که در عصر هجدهم دیماه هزار و سیصد و
 رمان عاشقانه ، فائزه در مرز عراق قسمت ۳
  بروی نوشته ی روبرو کلیک نمایید   .  از شین براری +18رمان های دخترانه 
. ..
..عکسی با صدای خشن به مردی که روم آب ریخته بود به عربی گفت که بره بیرون و خودش صندلی رو با صدای وحشتناکی رو زمین کشید و روبروی من نشست و به عربی گفت:
_اسم فرمانده؟
سرمو تکون دادم،یعنی که نمیخوام بگم.سیلی محکمی بهم زد و گفت:
_کیه؟
چیزی نگفتم.نمیذاشتن این گونه لعنتی یه کم خوب شه!از درد داشتم میمردم که خیسی ای رو روی صورتم حس کردم.با یکم

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها